آتشِ دل

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

آتشِ دل

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

صبر-۱

سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ق.ظ

 بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون. (سوره ی مبارک آل عمران/آیه ی ۲۰۰)


۱ .. اختلافات و تفاوت ها، لازمه ی زندگی و بنای نظام احسن خلقت است. اگر تفاوت نبود، همه چیز یکنواخت میشد و رشد و تعالی معنی نداشت. دقیق تر بخواهیم بگوییم، اساسا وجود تفاوت ها، ضرورت دارند!(دقت کنیم!)

۲ .. تفاوت در ظرفیت ها، به معنی اختلاف و فرق داشتن میزان سرمایه ی اولیه است. دو نفری که دو سرمایه ی اولیه ی متفاوت دارند؛ سرمایه ی بیشتر، به معنای ارزش بیشتر نیست! معیار ارزش گذاری، میزان ارزش افزوده و کاری است که به نسبت سرمایه ی اولیه انجام می شود. چه بسا فردی با سرمایه ی کمتر، ارزش نسبی بیشتری ایجاد کند.

۳ .. قرب و رشدی که برای یک نفر ایجاد می شود، تابع ارزش تولیدی اوست. اگر دو فرد، یکی با امکانات بیشترو دیگری با امکانات کمتر، عملی یکسان انجام دهند، قطعا مقام دومی بالاتر است.

۴ .. گاهی در زندگی، انسان میل به کاری پیدا می کند ولی به مانع هایی می خورد (به اصطلاح هم مقتضی موجود است و هم مانع!) این جا قطعا صحنه ی آزمایش است! نوع برخورد با این پدیده، که حتما وابسته به شرایط فردی و محیطی انسان است، عامل رشد یا سقوط است. 

۵ .. موانع موجود به یک اعتبار به درونی و بیرونی و از لحاظ دیگر به جبری و اختیاری تقسیم می شوند. طبیعی است که نوع تعامل با هرگونه از این مانع ها متفاوت خواهد بود. مهم در این برخورد ها، شناخت وظیفه است. بسیاری از موانع را می توان برطرف نمود. لازمه ی این کار، تفکر، مشورت و تلاش است. البته توکل و توسل در این حالت معنا پیدا می کند. عمل به مقتضای وظیفه و واگذار کردن نتیجه با خدای حکیم مهربان؛ وگرنه بدون اقدام، توکل معنایی نخواهد داشت.

۶ .. میزان و خط کش برای انتخاب نوع برخورد با اتفاقات زندگی و پدیده های به اصطلاح تکوینی (در مقابل تشریعی)، دستورات تشریعی، اعم از واجبات و محرمات است. یعنی اگر برخورد ما به نحوی بود که حدود الهی را زیر پا گذاشتیم، داریم سقوط می کنیم.

۷ .. به نظر می رسد که اساسا حالتی بین رشد و سقوط متصور نیست! یعنی ما یا داریم رشد می کنیم و یا داریم سقوط می کنیم!

۸ .. سختی کار در تشخیص وظیفه است و از آن خیلی سخت تر این جاست که باید چه گونه به وظیفه عمل کنیم!؟ (زیرا انتخاب بین دو چیز که آدم به آن ها میل دارد، اساسا با رنج توام است؛ لازمه ی انتخاب یکی، ترک دیگری است و این کار، تلخی دارد!!!) مثلا فهمیدیم باید بر مصیبت صبر کنیم، یا برای انجام کاری باید سختی هایی را تحمل کنیم، یا برای دوری از یک عملی باید تلخی بچشیم. ( به اصطلاح صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت) خب!... چه طور باید تحملش کنیم؟؟؟!!!...

بنده باور دارم که الصبر مفتاح الفرج؛ ولی خود صبر را چه طور باید تحصیل کنیم؟؟؟... یعنی می دانم اگه صبر کنم، رشد می کنم، (و اگر صبر نکنم، سقوط!!) ولی چه کار بکنم که بتوانم صبر کنم؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی