خود تشنه ی تشنه است آب
تشنه به سوی آب و خود تشنه ی تشنه است آب
گدا خدا خدا کند، خدا گدا گدا کند
گاهی فکر می کنیم که نیاز ما بر طرف نمی شود. نیاز های مختلفی که در زندگی روزمره داریم. اما هر چه تلاش می کنیم یا انتظار می کشیم، خبری از برطرف شدن آن ها نیست، که نیست!
اما قضیه، چیز دیگری است. بسیاری از این احساس نیاز های ما، واقعاً واقعی نیستند. مثال معروف گرسنه و نان خشک را به یاد داشته باشید. گرسنه ی واقعی، برای سیر شدن، نان خشک را هم می خورد و بهانه گیری نمی کند که چرا فلان جور نیست و خورشش کجاست؟! دقت کنید! تأکید دارم: گرسنه ی واقعی.
نیازهای مختلفی که ما داریم، تمایل هایی که به برطرف شدن بسیاری از مشکلات داریم، فکر های پیشرفتی که در سر می پرورانیم؛ همگی اگر واقعی باشند، پاسخ مسئله، خود پیشرفت و خود رفع نیاز است که به سمت ما خواهند آمد. نشانه ی این واقعی بودن، حرکت است. تلاش است. مثل گدا! گدا، اگر گداست، باید گدایی کند!
گفت: آب کم جو، تشنگی آور به دست/تا بجوشد آبت از بالا و پست.
ما بیشتر از این که تشنه باشیم، آب داریم. بعد چون تشنه نیستیم، از آن بهره مند نمی شویم و بلکه، احساس خفگی می کنیم! در صورتی که اگر آب هم نداشتیم، صرف تشنه بودن، باعث می شد که آب از این طرف و آن طرف بجوشد. وعده های الهی این گونه است. می خواهد امتحانمان کند، اگر تلاش توأم با ایمان و صبر داشتیم، محقق می شود، به طوری که فکرش را هم نمی کردیم. مطمئن باشیم که خدا، بیشتر از ما، دلش می خواهد که به وعده هایش عمل کند!
#دغدغه
#با_یک_بیت