انقلابی باشیم... (۱)
یکی از پر بسامد ترین مفاهیم بیانات رهبر در این روزها، جناح مومن انقلابی و لزوم تقویت آن و حفظ روحیه ی انقلابی در مردم، به خصوص در جوانان است.
آن چیزی که بنده از واژه ی "انقلابی" می فهمم این است که فردی را انقلابی گویند که به آن چه صحیح می داند، عمل می کند. انقلابی واقعیت ها را می بیند، ولی اسیر محدودیت ها نمی شود. او سعی می کند با تمام توان، در جایی که تکلیفش اقتضا می کند، همه ی موانع را از پیش رو بردارد.
یک فرد انقلابی، "آرمان" دارد و برای رسیدن به آرمانش، سعی می کند واقعیت ها را به آن ایده آل نزدیک کند. جوان انقلابی، اهل تلاش و تغییر است، اما نه هر تغییری که تغییر شرایط نامطلوب در حد توان.
با این توصیف فرد انقلابی، "مجاهد" است نه افراطی. اهل تلاش و تفکر است، نه تندرو.
جوان مومن انقلابی، از حجم کار و سنگینی مسئولیت نمی هراسد و با توکل بر خدا، همه ی تلاشش را به کار می گیرد. برای او "نمی شود" و " نمی توانیم" معنایی ندارد، زیرا که به وعده های خدا اعتماد دارد و روی کمک خدا حساب باز می کند. او یقین دارد که "وَلَینصرنَّ الله مَن یَنصُره" و "والّذین جاهَدوا فینا لَنَهدینَّهم سُبلَنا". او روی جنود الهی حساب می کند، زیرا که "و لله جُنود السماواتِ و الأرضِ".
اما هیچ کدام از این ها، مانع از به کارگیری ابزارهای موجود و تفکر و ارزیابی و دقت نمی داند. اتفاقاً همه ی این ها را عین رعایت "تقوا" می داند.
او اهل شعور است و تلاش دارد شعار هایش را عملی کند.
وقتی کسی انقلابی فکر کرد و انقلابی عمل کرد، دیگر در شرایط خطر، نگرانی ای وجود ندارد. اوست که دفع خطر را "تکلیف" می شمارد و تا پای جان می کوشد. جوان انقلابی است که اگر در ظاهر پیروز شد، "شاهد"ی است برای دیگران و اگر جانش را از دست داد، "شهید" است و مأجور عندالله. او همواره در مسیر "إحدَی الحُسنَیَین" حرکت می کند.
انقلابی بودن، مجاهدانه زیستن و موحدانه نفس کشیدن، مفاهیمی هم افق هستند که در همه ی ابعاد زندگی جایی برای ظهور و بروز دارند. از نوع خواب و خوراک تا رسم و رسومات در خانه و جامعه، و نیز شیوه اداره ی کشور و ارتباط با دیگر کشور ها.
معمولاً ما این تعابیر را تنها برای عرصه هایی نظیر مبارزه با استکبار و یا طاغوت در زمان شاه در نظر می گیریم. اما طاغوت مصادیق دیگری هم دارد...