احتمال ساده
اون کسی که از همه کس بیشتر دوستش دارینو در نظر بگیرید؛ از نزدیکان. اونی که خیلی خاطرشو میخواید و اونم خیلی خاطرتون رو میخواد. حالا یه احتمال پردازی ساده! هر کدوم پنجاه درصد!
یا شما زودتر از اون می میرید، یا اون زودتر از شما.
( قبول کنید همزمانیش یه حالت خاصه! )
به این سادگی رد نشین. یه لحظه تامل کنید.
خب. تو حالت اول، اون اذیت میشه توی این دنیا و تو حالت دوم، شما. اون دنیا رو هم ادامه ی این دنیا بدونیم، اون وقت...
آماده ایم برای همچین لحظه هایی؟...
یه زمانی بود که جوونای هم سن و سال ما ها، نه فقط شوخی هاشون تو فاز شهید بشی و بری روی مین و این جور چیزا بود، بلکه در عالم واقعیت هم جنازه ی نزدیک ترین رفقاشون رو میدیدن. پیکر هایی که خیلی وقتا، یه بدن سالم و کامل هم نبودن. تصورش هم برامون سخته. فکر کنیم...
همونا بودن که وقتی مرگ رو این قدر نزدیک میدیدن و به فکرش بودن و حسش می کردن، به جای این که افسرده بشن، شاداب میشدن، به جای این که بشینن، پرواز می کردن و به جای این که سقوط کنند، اوج می گرفتن. یه نگاهی کافیه به بعضی از وصیت نامه های شهدا بندازیم؛ عرفان موج میزنه!