آدرس غلط
این روز ها، اوضاع عجیبی را اطراف خودم حس می کنم. شرایط پیچیده ای را چه در سطح بین المللی، چه ملی و حتی در سطح اطرافیان نزدیکم می یابم. حجم و تنوع رویداد ها، آن قدری زیاد شده که مجال تحلیل و تأمل را از انسان می گیرد. تا حد زیادی هم این سطوحی که عرض کردم، به هم مرتبط هستند، یعنی نوع نگاه در سطح کلان، در رفتارهای جزئی بروز می کند و نوع نگرش به زندگی روزمره و سبک زندگی ها، تأثیری در تحلیل کلان اوضاع دارد. اما آن چه بهانه ی این قلم فرسایی است، لایه ی نیمه کلان یا بلکه کلان این اوضاع است. ان شاء الله اگر توفیقی بود، در سطوح دیگر هم، مشغولیت های ذهنی ام را بازگو خواهم کرد.
کمی که به اوضاع منطقه نگاه می کنیم، در هم ریختگی و تشتت خاصی به نظر می رسد. تنش ها و التهاباتی عجیب و بی سابقه، دست کم در یکی دو سال اخیر، بحران عمیق و امتحانی دشوار را برای ملت ها و دولت های منطقه به وجود آورده است. قصد تحلیل علل و عوامل به وجود آمدن این پدیده ها را ندارم که دشمنان خارجی و منافقین داخلی و ضعف های خودی، هر کدام چه سهمی در این صحنه دارند. سخن در جایی دیگر است.
حداقل از همین چند ماه پیش، مثلاً همین ذیحجه ی گذشته تا به حال، یا کمی قبل تر را یک نگاهی بیندازیم. چه مسائلی پیش آمده...
- اقدام غیر اخلاقی مأمورین سعودی در قبال دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده
- سقوط جرثقیل در مسجد الحرام و کشته شدن زائران ایرانی و غیر ایرانی
- فاجعه ی منا
- عراق و درگیری با داعش ( حساسیت ها در اربعین حسینی)
- سوریه و نشست های پیاپی در سطح بین المللی و همزمان جنایات داعش
- افزایش عملیات های جبهه ی مقاومت و افزایش تعداد شهدای مدافع حرم
- ترور مجاهد آزاده، سمیر قنطار
- به شهادت رسیدن سردار شهید حاج حسین همدانی
- فاجعه ی زاریا در نیجریه و اسارت شیخ ابراهیم زکزاکی
- اعدام شیخ نمر باقر النمر توسط رژیم سعودی و تبعات آن(قضیه سفارت عربستان و قطع رابطه ها)
- گذراندن قوانین مختلف تحریمی در کنگره ی آمریکا، علی رغم تعهدات در برجام
- اجرایی شدن برجام و رفتار های ناشایست عده ای در نحوه ی برخورد با رفع تحریم ها
- آغاز ثبت نام برای انتخابات و موج گسترده ی ثبت نام ها
- عدم احراز صلاحیت ها و یا رد صلاحیت ها(هنوز برقرار است...)
- تخریب ها و هجمه های گسترده علیه شورای نگهبان
- دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیج فارس توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
و
و
و
علت این که این فهرست به درازا کشید و باز هم می توان به آن افزود، بیان این نکته است که احساس می کنم، تعداد مسئله ها به شدت زیاد و در عین حال دارای اهمیت است. هر کدام از این موارد، به تنهایی قابلیت بررسی جامع و مفصلی دارد، لکن نخ تسبیح این مسائل به ظاهر بی ارتباط به یکدیگر کجاست؟...
آن چه به عقل ناقص بنده می رسد، علت این گستردگی مسائل، ایجاد سردرگمی در دستگاه تصمیم گیری دولت و ملت و حکومت است. وقتی تعداد مسئله ها بالا می رود، دستگاه تصمیم گیری، توانایی تمرکزش را از دست می دهد و تا به یک مسئله رسیدگی می کند، با مسئله ای دیگر مواجه می شود. این روند تا جایی ادامه پیدا می کند که این دستگاه، نتواند از پس حل این مسائل بر بیاید و ناچار شود در قبال جریانات، منفعل عمل کند یا از اصول خودش دست بردارد. زیرا پافشاری بر اصول، هزینه های زیادی برای وی ایجاد خواهد کرد.
به نظرم نکته ی مهم در این جاست که باید حواسمان را جمع کنیم تا مسئله ی اصلی را از فرعی بشناسیم و در دامی که برایمان پهن کرده اند، گرفتار نشویم.
افزایش بسامد واژه ی «نفوذ»، در بیانات رهبر معظم انقلاب هم، در همین چارچوب، قابل بررسی است. اگر افرادی ضعیف در دستگاه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور باشند، به زودی در برابر این حجم از مشکلات، شانه خالی خواهند کرد و خطر بزرگی، انقلاب را تهدید خواهد کرد. شاید هم از این روست که ایشان در آخرین سخنرانی عمومی شان، در بیان ویژگی های نماینده ی مجلس مطلوب، این نکته را گوشزد کردند که باید بتواند خود را سپر بلای مشکلات قرار دهد.
علی ای حال، به نظر می رسد که در اوضاع کنونی، مسئله ی انتخابات، حضور گسترده، و انتخاب شایسته، مسئله ی اصلی کشور باشد و هر گونه پرداختن به مسائل دیگر، که این موضوع را خدشه دار کند، نشناختن اوضاع زمان است و می تواند خطرناک باشد.
البته که این موضوع، نافی تلاش های لازم برای مسائل اقتصادی و فرهنگی جاری نیست؛ بلکه نگاهی کلان، به این مقطع از تاریخ انقلاب است.
ان شاء الله که بتوانیم از عهده ی وظایفمان بر بیاییم.