آتشِ دل

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

آتشِ دل

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

بهشت زوری

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ق.ظ

« هیچ کس را به زور نمی توان برد به بهشت! »

این جمله ای است که بار ها از زبان مردم و نیز از زبان مسئولین شنیده شده است؛ جمله ای که بار سیاسی و نیز بار عقیدتی دارد. جمله ای عامه پسند و در عین حال دو پهلو، که می تواند سنگ بنایی برای یک بحث مغالطه آمیز باشد.

این جمله از دو ساحت و منظر قابل بررسی است:

الف) ساحت نخست:

هیچ کس را نمی توان به بهشت برد، بلکه خودش باید بخواهد و به دستورات الهی عمل کند تا زمینه ی سعادتش را فراهم سازد. از همین روی، دیگران حق ندارند و نباید، به افکار و رفتار وی کاری داشته باشند و او هرگونه که می پسندد می تواند عمل کند و باید او را آزاد گذاشت! یعنی هر کسی کار خودش!

این گونه برداشت از عبارت بالا، می تواند با باور های دینی اسلامی، در تعارض جدی قرار بگیرد. توجه بفرمایید:

اگر قرار باشد که من نوعی، به رفتار ها و اقدامات دیگران کاری نداشته باشم و کار های آن ها به من ربطی نداشته باشد، اولین مسئله ای که تحت الشعاع قرار می گیرد، مسئله ی «امر به معروف و نهی از منکر» است. در این صورت، نباید هیچ کسی اجازه ی نهی از منکر داشته باشد. جدای از مرحله ی اول امر به معروف که قلبی است، این جمله با امر به معروف زبانی یا همان تذکر لسانی تعارض دارد. اگر به صورت دقیق تر توجه کنیم، این جمله وظیفه ی حکومت دینی را در برخورد با منکرات و امر به معروف سطح سوم که متوجه حکومت است نیز، زیر سئوال می برد. آری، در مسائل فردی، افراد آزادند هر گونه ای رفتار کنند (البته در مقام تشریع این طور نیست!) ولی در سطح اجتماعی این آزادی، با محدودیت های لازمی توأم می شود. پس باید گفت که هیچ کس را نمی توان به زور به بهشت برد، ولی هیچ کس هم نباید مانع بهشت رفتن دیگران شود!

ب) ساحت دوم:

هیچ کس را نمی توان به زور به بهشت برد بلکه باید خودش بخواهد. اگر جامعه ای تاب تحمل حکومت الهی را نداشته باشد، نمی توان به زور این موضوع را به ایشان تحمیل کرد و باید مقدمات پذیرش آن را با آگاهی بخشی و اقدامات دیگر، ایجاد نمود. این همان اقدامی است که امیر المؤمنین نیز همین گونه عمل نمودند. ایشان در 25 سال خانه نشینی، به دلیل آماده نبودن جامعه و نبودن مقدمات لازم، سکوت کردند. این مهم در سیره ی امام و رهبری نیز مشاهده می شود. ایشان بر مبنای ظرفیت مردم، تصمیم گیری می نمایند. در جاهایی، بنا به مقتضیات و مصلحت جامعه، کاری را که ذاتاً صحیح می دانستند، انجام نداده اند و این تنها به خاطر این مسئله است که مصلحت نظام، که متکی به ظرفیت و کشش مردم است، از اوجب واجب است. به قول حاج آقای پناهیان، در اسلام، دیکتاتوری به حق نداریم؛ یعنی قرار نیست اگر مردم سطح فکری پایینی داشتند، امام جامعه بسیار از آن ها جلو بیفتد و مطالباتی داشته باشد که مردم را یارای درک آن نیست. مردم باید با مدارای رهبر جامعه، به تدریج به رشد برسند و بفهمند که صلاح واقعی شان در تبعیت از احکام اسلام و رهبر به حق جامعه است. این معنای همان جمله ای است از آیت الله شهید، دکتر بهشتی نقل شده، که فرمودند: « اگر مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بر مردم تحمیل کنید، علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد! » معنای این جمله ی شهید بهشتی، ناظر به ساحت نخست تحلیل نیست، (زیرا که دلیل آن ذکر شد.) بلکه اشاره به مدارای امام جامعه و جبهه ی حق با عموم مردم است.

البته تذکر این نکته نیز ضروری است که شناخت مرز بین مدارا کردن با خواسته ی مردم و پا فشاری بر تصمیمِ بر­حق، آسان نیست! باید غوری جدی در آیات و روایات انجام داد تا به این حدود دست پیدا کرد. پس به همین سادگی نمی توان حکم داد.

یاد آوری این موضوع نیز بی فایده نیست! آیه ی شریفه ی « لا اکراه فی الدین... » طبق نظر مفسرین، اشاره به آزادی انسان، در مقام تکوین است نه در مقام تشریع؛ یعنی هیچ انسانی را نمی توان با زور وادار به پذیرش یک باور و اعتقاد به آن نمود، ولی آن چیزی که صحیح است و باری تعالی از هر انسان خواسته است و عقل هم بدان گواهی می دهد، انتخاب راه صحیح است. توضیح این که در عین این که انسان بین دو راه خیر و شر مختار است، و توانایی انتخاب هر کدام را دارد، ولی در عمل باید راه درست را انتخاب کند و گر نه باید تبعات آن را تحمل کند.

به عنوان جمع بندی باید گفت که عبارت هایی از سنخ عبارت « هیچ کس را به زور نمی توان برد به بهشت! »، عبارت هایی به ظاهر زیبا و در باطن خطرناک هستند. متأسفانه ملاک عده ای از مردم، که رشد عقلی کافی در این زمینه ها ندارند، بر مبنای همین جملات شیک و تمیز و آزاد اندیشانه شکل می گیرند و توانایی تمیز دو ساحت ذکر شده در ایشان وجود ندارد. گویندگان این جملات نیز بعضاً آگاهانه و بعضاً از روی غفلت، به این انحراف دامن می زنند. البته منکر استفاده ی صحیح از همچنین عباراتی نمی توان شد، ولی باید دقت کرد!

و السلام علی من اتبع الهدی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۹

نظرات (۱)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
البته این حرفها فقط در حوزه‌ی دیانت و اسلام مظلوم، مورد استفاده قرار میگیرد تا برخی منافع را برای بعضیها تامین کند؛ وگرنه همین که کار به حوزه‌های دیگر رسید هیچکس معتقد به این حرف نمی‌شود!
مثلا کسی نمیگوید بهداشت یک فرد در یک اجتماع، فقط بخودش بستگی دارد و بزور نمیتوان کسی را بهداشتی کرد؛ بلکه همه میگویند برای حفظ سلامتی دیگران هم که شده، این شخص ناتمیز و غیربهداشتی باید و باید رعایت کند!
یا مثلا در هنگام رانندگی، هیچکس نمیگوید اگر کسی خواست خود را به کشتن بدهد باید او را رها کرد تا هرچه میخواهد بکند و بزور نمیتوان کسی را راننده‌ی خوبی کرد؛ بلکه میگویند حتما و حتما باید درست رانندگی کنی تا به دیگران، صدمه‌ای نرسد.
****** ** ****** *** *** **** ** ** ***** ** ** *** ****** *** ** *** ****** ***** ** **** ********** ********** ***** ***** ** ***** ** **** ***** ** ******** *********** * **** ** *** ***** ****** ********* ****** * ***** ****** ** **** ***
پاسخ:
سلام
دقیقاً...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی