آتشِ دل

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

آتشِ دل

بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

دیروز جناب حجت الاسلام بهشتی، که از شاگردان حضرت امام خمینی رحمت الله علیه بودن در نجف، برای سخنرانی تشریف آورده بودن مدرسه ی ما.

ایشون متولد عراق هستن و فارسی رو هم خوب صحبت می کنن. تعریف های زیادی از ویژگی های برجسته ی امام داشتن. یه خاطره ش رو براتون نقل می کنم:

ایشون می گفتن که در ایامی که رژیم بعث 6 روز وقت داده بود تا غیر عراقی ها از کشور خارج بشن، رفته بودم محضر امام برای مشورت. از قضا، رفتن من مصادف شد با اومدن یکی از مسئولین بلند پایه ی نظام عراق که مخوف و ترسناک بود، برای ظاهراً خداحافظی سفر و عرض ارادت صوری.

امام در عین اینکه عربی را مسلط بودند، ولی مترجم داشتند و به عربی صحبت نمی کردند تا یه وقت مشکلی در انتقال منظورشون پیش نیاد.

اتفاقاً اون روز، مترجم ایشون که جوانی پاکستانی الاصل بود، نبود! لذا به من گفتند که بهشتی! بیا ترجمه کن!!

امام بسیار محکم صحبت کردند و نصیحت کردند که دولت ها باید ملت ها را تحویل بگیرند و احترام کنند و ...

به جایی رسید که فرمودن: دولت کوچک شما، با ملت بزرگ ما باید رفتار درستی داشته باشد...

من از ترس، اون کلمه ی کوچک را ترجمه نکردم!!!

به محض این کار، امام فرمودند که مترجم را عوض کنید!

من شرمنده شدم و با ترس آن را اصلاح کردم. لبخند بر لب های امام نشست.

پس از رفتن اون مسئول، امام مبلغی را برای کمک به وضع زندگی من دادند و فرمودند نترس پسر رسول خدا!

 

پ.ن.

جناب آقای بهشتی، از نسل سادات هستند. 

AatasheDel@

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۵

عجیب در گیر و دار زنده بودن افتاده ایم و از زندگی باز مانده ایم. کتاب زندگی را هم رها کرده ایم. برفرض هم اگر آن را بخوانیم، صرفاً می خوانیم! اگر به آن توجه کنیم، بخش بخشش می کنیم و تکه تکه تا قشنگ جزو "الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِین"َ باشیم.
دقت کرده اید؟!...


قرآن که می خوانیم، ناخودآگاه، آیات مربوط به مومنین و بهشتیان را خطاب به خودمان می دانیم و آیات مربوط به کفار و جهنمیان را نامربوط به خود. این گونه بخش زیادی از قرآن را از محضر جنابمان دور می دانیم و نعوذ بالله، بی فایده!
حال آن که تک تک آیه های کلام الله، برای هدایت ماست. از کجا می دانیم که ما جزو کافران نیستیم؟!...
کافر یعنی پوشاننده، یعنی ناسپاس. اگر ایمان دارای مراتب مختلف است، که هست، کفر هم ذو مراتب است. به اصطلاح تشکیکی است. مومن در مقایسه با آنی که مومن تر است، کافر محسوب می شود. دقت کنید!
اگر به این نکته دقت کردیم، آیات عذاب، آیات جهنم و آیات کفار، برایمان رنگ دیگری پیدا می کند. بیش از پیش رویمان اثر می گذارد. ان شاء الله. 


#تبیین 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۷

تصمیم گیری درباره ی هر مسئله ی مهمی، باید با توجه به اطلاعات کامل و دقیق و در فضایی واقع بینانه و به دور از احساسات باشد. کسب اطلاعات کامل، معمولاً با پیش داوری محقق نمی شود. 
اگر بنا به مشورت کردن واقعی است، باید "مسئله" داشت و اون سئوال رو از مشاور مطالبه کرد. لازمه ی این کار، داشتن یک 'شیوه ی بومی' و با توجه به 'شرایط شخصی'، برای بررسی اقوال و به نتیجه رسیدن است. این کار هم با "فکر و مطالعه" حاصل می شود؛ با تاکید بر فکر به دور از هیجانات. 
اگر شیوه ای برای جمع بندی وجود نداشته باشد، دو اتفاق محتمل است:
۱. در مشورت ها، فقط آن بخشی را که دلمان می خواهد، می شنویم.
۲. بعد از شنیدن قول های متناقض، سردرگمی به وجود می آید و حیرانی.
یادمان باشد که مشاوری که برایمان تصمیم بگیرد، مشاور خوبی نیست؛ و تصمیم نهایی را باید خودمان بگیریم!

...وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ... (آل عمران/۱۵۹)

#تبیین 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۲۴

شرح صدر، نعمت ویژه ای است. نعمتی که اگر نباشد، نمی شود رشد کرد؛ نمی شود بزرگ تر شد.

در دنیایی که مملو از تزاحمات و برخورد هاست، در جایگاهی که دار ابتلائات و امتحانات است و در گذرگاهی که دستخوش سختی ها و محرومیت هاست، بدون شرح صدر، نمی توان زندگی کرد.
وقتی به خاطر اقتضائات خاصی یا به دلیل مصالحی، نمی توان به ایده آل ها رسید، پس باید توانایی تحمل شرایط و مدیریت وضع موجود را داشت. مگر اوضاع برای پیشوایان ما، بر وفق مراد بود؟!...
شرح صدر همانی است که موسای کلیم الله علیه السلام، هنگام رفتن به سوی فرعون، آن را طلب می کند. همانی است که خدای سبحان، اعطای آن را به پیامبر خاتم یادآوری می کند که: ألَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ؟...
امتحانات که سخت تر می شود، اوضاع که پیچیده تر می شود، اذیت ها و کارشکنی ها که فزونی می گیرد و نیش و کنایه ها و یا تنبلی ها و کم کاری ها افزایش می یابد، نیاز به شرح صدر هم بیشتر می شود. 
بزرگ یک مجموعه که باشی، بزرگ یک خانواده که باشی، مسئولیت کاری و یا جمعی را که داشته باشی، بدون سعه ی صدر، کاری از پیش نمی رود.
در مجموع این نعمت ویژه، خیلی مورد نیاز است؛ خصوصاً در شرایط حساس کنونی.

رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری...

#دغدغه
#حرف_دل

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۲۳

چندی پیش، یکی از رفقای هم دانشگاهی رو دیدم. مهندسی عمران خونده و همزمان تجربه های کاری خوبی رو هم کسب کرده بود. تو فضای تجاری سازی ایده ها، مشغول فعالیت بود.
این بنده ی خدا، دلش پر بود از کمبود و نبود "آدم" !!
می گفت، کار هست، پول هست، دانش هم هست، ولی "نیروی انسانی" نیست!
تا یکی پیدا میشه که یه کم بارشه، روی هوا می زننش!
بهش گفتم این حرفت شبیه حرف شهید بهشتیه...

❇️ من به شما رفقا با صراحت عرض کنم حدود سی و سه سال است تلاشگری دارم و در این سى و سه سال حدود سی‌ و یک سالش کار دسته جمعی داشته‌ام. می‌دانید بزرگترین فقر کارهای ما چه بوده؟ آیا فقر پولی بوده؟ آ یا فقر امکانات اجتماعی بوده؟ بله، این فقرها بوده، اذیتمان هم کرده و می‌کند اما اینها بزرگترین فقر نبوده، بزرگترین فقر ما، فقر انسانی بوده است یعنی همیشه هر کاری را خواستیم انجام بدهیم در درجه اول، آدم آن کار را کم داشتیم...(۱) ❇

بهم گفت شما آخوندا، هیچ کار نمیخواد بکنید!! فقط "آدم" تربیت کنید!
به آدما، "آرمان" تزریق کنید.
می گفت کشور هزینه میخواد. بدون آرمان هم نمیشه هزینه داد. اصلاً عقلانی نیست.
--------------------------------------
دقیقاً راست می گفت. کاملاً حس می کردم حرفاشو. هر جایی، هر کاری خواستیم بکنیم، اونایی که "آرمان" داشتن و بیشتر از بقیه بهش پای بند بودن، کار رو جلو می بردن.
آدمای بی آرمان، زیاد شدن. عرف های غلط، آداب و رسوم های اشتباه و موانع محیطی، اون قدر زیاد شدن که زندگی ها رو به روزمرگی کشونده. روزمرگی هم که بیاد، باید فاتحه ی آرمان گرایی رو خوند. اصلاً راه حل برون رفت از روزمرگی، آرمان گراییه!
آرمان ها هم کم نیستن! بعداً ان شاء الله، بیشتر خواهم نوشت.

۱- سید محمد حسینی بهشتی
سه گونه اسلام
به انضمام: مراحل اساسی یک نهضت
نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی 
ص۳۱.

#دغدغه

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۲۲

تشنه به سوی آب و خود تشنه ی تشنه است آب
گدا خدا خدا کند، خدا گدا گدا کند

گاهی فکر می کنیم که نیاز ما بر طرف نمی شود. نیاز های مختلفی که در زندگی روزمره داریم. اما هر چه تلاش می کنیم یا انتظار می کشیم، خبری از برطرف شدن آن ها نیست، که نیست!

اما قضیه، چیز دیگری است. بسیاری از این احساس نیاز های ما، واقعاً واقعی نیستند. مثال معروف گرسنه و نان خشک را به یاد داشته باشید. گرسنه ی واقعی، برای سیر شدن، نان خشک را هم می خورد و بهانه گیری نمی کند که چرا فلان جور نیست و خورشش کجاست؟! دقت کنید! تأکید دارم: گرسنه ی واقعی.

نیازهای مختلفی که ما داریم، تمایل هایی که به برطرف شدن بسیاری از مشکلات داریم، فکر های پیشرفتی که در سر می پرورانیم؛ همگی اگر واقعی باشند، پاسخ مسئله، خود پیشرفت و خود رفع نیاز است که به سمت ما خواهند آمد. نشانه ی این واقعی بودن، حرکت است. تلاش است. مثل گدا! گدا، اگر گداست، باید گدایی کند!

گفت: آب کم جو، تشنگی آور به دست/تا بجوشد آبت از بالا و پست.

ما بیشتر از این که تشنه باشیم، آب داریم. بعد چون تشنه نیستیم، از آن بهره مند نمی شویم و بلکه، احساس خفگی می کنیم! در صورتی که اگر آب هم نداشتیم، صرف تشنه بودن، باعث می شد که آب از این طرف و آن طرف بجوشد. وعده های الهی این گونه است. می خواهد امتحانمان کند، اگر تلاش توأم با ایمان و صبر داشتیم، محقق می شود، به طوری که فکرش را هم نمی کردیم. مطمئن باشیم که خدا، بیشتر از ما، دلش می خواهد که به وعده هایش عمل کند!


#دغدغه

#با_یک_بیت

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۲۰

گاهی وقت ها، خیلی فکر می کنیم، تلاش می کنیم، برنامه ریزی می کنیم و همه چی رو در نظر می گیریم تا یه کاری رو خوب و دقیق انجام بدیم. اما وقت عمل که می رسه، نمیشه! نمیتونیم! اصلاً انگار یه عاملی یهویی پیدا میشه که نذاره این اتفاق بیفته و اون کار انجام بشه.

البته بر عکسش هم هست. گاهی بعضی چیزها رو در نظر نمی گیریم، ولی به طرز عجیبی درست و اون طوری که باید انجام میشه.
خیلی ساده اندیشی و سهل انگاریه که این اتفاقات رو "شانس" و "تصادف" بدونیم! تو دنیایی که بال زدن مگس در غرب، میتونه باعث زلزله و سونامی در شرق بشه، خیلی کوته فکریه که پدیده ای رو شانسی بدونیم. 
همه چی علت داره. رفتار های ما روی کارهای ما تاثیر میگذارن و نیت های ما، باعث تقدیم و تاخیر در کارها میشن. اگه یه وقت کاری انجام نمیشه و به نتیجه نمیرسه دو حالت داره. یا کاری ناشایست انجام دادیم و قبلاً نیتی کردیم که در محاسباتمون در نظرش نگرفتیم و به همون خاطر کارمون به سرانجام نمیرسه. یا این که اتفاقاً چون کار خوبی کردیم، پاداشمون اینه که این کار به نتیجه نرسه تا یک اتفاق مهم تر و مفید تری برامون بیفته. ای چه بسا از چیزی بدمون میاد، ولی به نفعمونه. مثال داروی تلخ، مثال خوبیه. از تلخیش بدمون میاد، ولی برامون فایده داره. زندگی هم همین جوریه. این که میگن تکلیف مدار باید باشیم همینه. محاسبات این که هزینه و فایده ی اقدامات چه قدره، خیلی پیچیده است. خدا یه راه ساده گذاشته جلومون... ببین تکلیفت چیه. واجباتت رو انجام بده، از محرمات هم پرهیز کن. یهویی می بینی که اون دستگاه چند معادله، چند مجهولت، به طرز عجیبی حل شد!

قهر محبان محض طنازی است گاهی
در بی سبب سوزی سبب سازی است گاهی
محمدعلی معلم دامغانی

#دغدغه

#با_یک_بیت

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۹

"چندی قبل، خبری راجع به شنای دختران و پسران مهدکودکی منتشر شد."


1. در نظام اخلاقی، تربیتی و البته فقهی- حقوقی اسلام، که اتفاقاً کاملاً با هم دیگه هماهنگ هستن و به هم وابسته اند و نمیشه تفکیکشون کرد، بین ارتکاب یک فعل، با اقامه ی یک فعل و نیز اشاعه و ترویج یک فعل فرق قائل شدن. یعنی ممکنه انجام یه کاری، به تنهایی گناه نباشه، ولی
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۴

1. قطعاً همه وظیفه دارند، ولی فرق است بین وظیفه ی من مصرف کننده، با تولید کننده و دولت.
راه اصلاح، منحصر است در عمل به وظیفه ی همه ی اعضای این مثلث، ولی هر عضو، وظیفه ای دارد مستقل از دو دیگری.
2. وظیفه ی مصرف کننده، مصرف تولید ملی است. این جمله مطلق است و تنها قیدی که دارد، مربوط به زمانی است که در موردی، تولید ملی وجود نداشته باشد. 


✅ می گویند: تولید داخلی با کیفیت تولید بشود، ما هم مصرف می کنیم.


پاسخ این است که خسته نباشید! هنر این است که در این شرایط که کشور، نیاز به این اقدام ما دارد، دست به کار شویم. و گرنه در شرایطی که تولید داخلی کیفیت بهتری دارد، فقط آن هایی سراغ کالای با کیفیت کمتر ولی تولید خارجی می روند که دارای سفاهت اقتصادی باشند و دل باخته ی فرهنگ خارجی باشند و ذره ای عرق ملی نداشته باشند.
ضمناً همان طور که در مقدمه ی اول گذشت، وظیفه ی ما خرید و وظیفه ی تولید کننده، افزایش کیفیت است.


✅ می گویند: ما آن قدر پول نداریم که جنس ارزان یا بی کیفیت بخریم.


پاسخ: اگر هر کسی فقط به منافع شخصی جلوی چشم خود بنگرد، هیچ وقت کشور پیشرفت نخواهد کرد. اگر با دور اندیشی به این موضوع توجه شود، خواهیم فهمید که حتی برای نفع شخصی مداوم و پایدار، لازم است به اقتصاد داخلی کمک کنیم و راه کمک منحصر است در مصرف تولید ملی.


✅ می گویند: همه چیز که تولید داخلی ندارد. بعضی چیزها را ناچاریم خرید خارجی کنیم.


پاسخ: هیچ وقت انتظار تغییر دفعی و سخت نداریم. باید کم کم عادت کنیم.
لازمه ی این عادت این است که ابتدا در درون خود تغییر ایجاد کنیم و "میل واقعی" برای خرید کالای داخلی داشته باشیم و اگر هم خرید کالای خارجی انجام دادیم، حس بدی داشته باشیم. این شروع خوبی است.
در گام بعدی، از چیزهای کوچک اطراف خودمان شروع کنیم و نه لزوماً کالاهای بزرگ. قبول کنید که دیگر خرید آدامس و خودکار و نوشابه و در گام بعدی لوازم التحریر و لوازم بهداشتی و... چندان دشواری ندارد. کافی است بخواهیم. کم کم عادت می کنیم به پیشرفت در این مسائل.


❇️بیایید با هم شروع کنیم...آینده را با تصمیم خودمان زیبا کنیم❇

#تبیین
#دغدغه

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۰

اصرار رهبری بر عدم استفاده از واژگان غربی، دیگر از سطح اهتمام ایشان به حفظ زبان ملی فراتر رفته است. اگر قبلاً عدم استفاده ی ایشان از تعابیر انگلیسی یا گرته برداری شده از این زبان، برای حفظ زبان فارسی از گزند هجوم دیگر زبان ها فهمیده می شد، ولی احساس می کنم دیگر این اهتمام رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. 

#جهاد_کبیر، رمز این اقدام است. ایشان جهاد کبیر را #تبعیت_نکردن_از_دشمن تبیین کردند. استفاده از زبان دشمن، راه را برای #نفوذ فرهنگ آن ها باز خواهد کرد. بهتر آن است که این راه را هم سد کنیم.

بیانات ایشان در دیدار بسیجیان جالب است:

" من اصرار دارم این کلمه‌ی «اتاق فکر» را که فرنگی‌ها میگویند به کار نبرم. اتاق فکر یک تعبیر فرنگی است، می‌آیند آقایان می‌نشینند کلمات فرنگی را تبدیل میکنند به ترجمه‌ی تحت‌اللفظی فارسی، همانها را مدام با افتخار به کار میبرند؛ نه، ما خودمان زبان داریم، واژه‌سازی کنیم. «هیئتهای اندیشه‌ورز» از «اتاق فکر» خیلی گویاتر هم هست. "


#جهاد_کبیر

#سکولاریسم_پنهان


@AatasheDel

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۲۳:۴۲

این روز ها، اوضاع عجیبی را اطراف خودم حس می کنم. شرایط پیچیده ای را چه در سطح بین المللی، چه ملی و حتی در سطح اطرافیان نزدیکم می یابم. حجم و تنوع رویداد ها، آن قدری زیاد شده که مجال تحلیل و تأمل را از انسان می گیرد. تا حد زیادی هم این سطوحی که عرض کردم، به هم مرتبط هستند، یعنی نوع نگاه در سطح کلان، در رفتارهای جزئی بروز می کند و نوع نگرش به زندگی روزمره و سبک زندگی ها، تأثیری در تحلیل کلان اوضاع دارد. اما آن چه بهانه ی این قلم فرسایی است، لایه ی نیمه کلان یا بلکه کلان این اوضاع است. ان شاء الله اگر توفیقی بود، در سطوح دیگر هم، مشغولیت های ذهنی ام را بازگو خواهم کرد.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۲۲
در آستانه عید سعید غدیر، عید الله الاکبر، بد نیست نگاهی هم به خطبه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بیندازیم.
در مقاله ی پیوستی، به ۲۰ مورد از نکاتی که مکمل عبارت "من کنت مولاه، فعلی مولاه" هستند و به تبیین ولایت امیرالمومنین اشاره دارد، پرداخته شده است.
ویرایش و صفحه آرایی آن هم به همت یکی از دوستان انجام گرفته است.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۳

دین یک کل به هم پیوسته است. عمل کردن به «همه»­ی دستورات الهی، لازمه ­ی توحید است. نمی شود «نؤمن ببعض» و «نکفر ببعض» بود. اگر در یک موضوع، در بخشی از آن به توصیه ­ی دین عمل کردیم، ولی در بخش دیگر آن، توصیه­ ی دین را رها کردیم، در حقیقت به دین عمل نکرده­ ایم؛ زیرا در واقع در آن بخشی که مطابقت وجود داشت، نظر خودمان بود که از قضا با نظر خداوند یکسان بود!

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۳

یکی از پر بسامد ترین مفاهیم بیانات رهبر در این روزها، جناح مومن انقلابی و لزوم تقویت آن و حفظ روحیه ی انقلابی در مردم، به خصوص در جوانان است.

آن چیزی که بنده از واژه ی "انقلابی" می فهمم این است که فردی را انقلابی گویند که به آن چه صحیح می داند، عمل می کند. انقلابی واقعیت ها را می بیند، ولی اسیر محدودیت ها نمی شود. او سعی می کند با تمام توان، در جایی که تکلیفش اقتضا می کند، همه ی موانع را از پیش رو بردارد. 

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۱

« هیچ کس را به زور نمی توان برد به بهشت! »

این جمله ای است که بار ها از زبان مردم و نیز از زبان مسئولین شنیده شده است؛ جمله ای که بار سیاسی و نیز بار عقیدتی دارد. جمله ای عامه پسند و در عین حال دو پهلو، که می تواند سنگ بنایی برای یک بحث مغالطه آمیز باشد.

این جمله از دو ساحت و منظر قابل بررسی است:

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۳۵

امروز بعد از ظهر، با خودم، 45 نفری به سینما رفتیم و آخرین اثر سینمایی مجید مجیدی را در سانسی شبه اختصاصی دیدیم. اثری راجع به پیامبر اسلام و دوران کودکی ایشان.

نه تخصص نقد فنی دارم و نه دلم می خواهد در آن حوزه درباره ی این فیلم فعلاً وارد شویم. فیلم جای نقد دارد.

به عنوان یک مخاطب عامی، که همین دو سه ماه پیش، فراز هایی از تاریخ اسلام را به قلم آیت الله سبحانی خوانده بودم، از فیلم لذت بردم.

صحنه های احساسی و حماسی فیلم برایم جذاب بود. چند جای فیلم اشکم جاری شد! اشک هایی از سر شوق، ناراحتی یا به وجد آمدن از عظمت.

خدا قوت به همه ی دست اندر کاران.


۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۳۹

چند روز پیش، بعد از مدتی که دلم میخواست بخوانمش، خواندم. حدس می زدم که طوفانی باشد. همین طور بود. وقتی که در نیمه های شب میخواندمش، به هیجان آمدم. خدایا! من باید یک کار بزرگ انجام بدهم! من می توانم! 

این، همان پیام امام، به مناسبت سالگرد کشتار حجاج در مکه است. همان پیام پذیرش قطعنامه،  معروف به جام زهر. اما بخش اول آن مد نظرم است. عباراتش را ببینید:

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۵
بسم الله الرحمن الرحیم

... و جعلنا بعضکم لبعض فتنه اتصبرون... (سوره ی مبارک فرقان، آیه ی ۲۰)

۱ .. اگر بدانیم که معلمی، در هر جلسه محتمل است که آزمون بگیرد، تلاش می کنیم که آماده در کلاس حاضر شویم.

۲ .. امتحاناتی که در طول نوبت گرفته می شوند، جدای از تاثیر بر نمرات مستمر!، سبب ارتقای کیفیت یادگیری و تکمیل فرایند آن می شود. دانش آموز، با آزمون افزایش میزان یادگیری را تجربه می کند.
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۰۵:۴۴

بسم الله الرحمن الرحیم


ا حسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون. (سوره ی مبارک عنکبوت، آیه ی ۲)

تا الآن چیز هایی روشن شد ولی هنوز به نظرم سوال اصلی جواب داده نشده است! چه طور صبر کنیم؟!... 

۱ .. همه ی کار های خوبی که ما انجام می دهیم، به شرط داشتن حسن فعلی و حسن فاعلی، از کانال افزایش ایمان ما را به مبدا هستی نزدیک می کند. این افزایش ایمان، خود عاملی می شود برای انجام کار خوب دیگر. (کار خوب تر!)
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۰۵:۳۷
بسم الله الرحمن الرحیم

انه من یتق و یصبر فان الله لایضیع اجر المحسنین. (سوره ی مبارک یوسف، آیه ی ۹۰)

۱ .. انسان، هنگامی که به چیزی میل پیدا می کند، به سوی آن حرکت می کند و وقتی به ضرر های کاری آگاه می شود، از آن دست می کشد. البته این میل و آگاهی دارای مراتب است. هر چه قدر این میل یا آگاهی بیشتر شود، حرکت و یا دست کشیدن آسان تر می شود.
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۹